چهار ماهگی
نفسم چهار ماه شد.
گل کوچولوی نازم چهار ماهه کنارمونه و با تمام سختیاش قشنگترین لحظه هارو برامون ساخته. همیشه خوب و سلامت باش مامانی. بابا و مامان عاشقانه دوست دارن.
این ماه واکسن هم داشتیم. موقع زدن واکسن فقط یه کوچولو گریه کردی اما از ظهر کم کم تب کردی و تا شب هم تبت هی رفت بالا. بابایی هم نبود و من و تو تنها بودیم. داشتم دق میکردم از غصه. از بالا رفتن تبت هم خیلی میترسیدم. تا 38.6 رسید. مرتب پاشویه و قطره استامینوفن. کل شب چشم رو هم نذاشتیم. من از نگرانی تو از تب و درد. یا تو بغل راه بردمت یا رو پا تابت دادم تا اروم تر شی. الهی فداتشم مامانی. بدن کوچولو و نازت داغه داغ بود. فقط یه بادی تنت بود اما بازم تب لعنتی نمیخواست بیاد پایین. فرداشم باز تب داشتی. مامانجون 2-3 ساعت اومد پیشمون. اخر شب دیدم پاشویه جواب نمیده بردیمت حموم با ترس و لرز. اخه میترسدم با اون تب ببرمت حموم. اما خداروشکر جواب داد و تبت شد 38 و تا فردا ظهرش هم شد 37.5 و تا عصری هم بالاخره قطع شد. خداروشکر که به خیر گذشت. ممونم که بازم قوی بودی عروسکم.
چهار ماهگی
وزن : 7400
قد : 66
دور سر : 43
ماشالا به دخملم
17 هفته و 3 روزگی
119 روزگی
چهار ماه تمام
عاشقانه دوست دارم دخترکم