نارمیلا بیست روزه شد
سلام عشق مامان
قربونت برم من که شدی همه زندگیه مامان. همه وقتمو گرفتی و لحظه لحظه ام داره با تو میگذره. با اینکه خییییییییلی خسته میشم اما با تو بودن و تو رو داشتن به همه دنیا می ارزه. از بابایی برات بگم که حسابی دلشو بردی. تا میرسه خونه از همون دم در شروع میکنه به صدا کردنت و قربون صدقه رفتنت.
شیر خوردنت خیلی خوبه ماشالا و خیلی بامزه. وقتی گرسنه میشی کلی دست و پا میزنی و سرت رو تند تند به چپ و راست تکون میدی. انگار داری ساز دهنی میزنی. بعضی وقتا یه کم لفتش میدم تا برای من و بابا ساز دهنی بزنی و ما کلی کیف کنیم. خیلی شیرینی عسلم.
خوابتم بدک نیست بعضی شبا تا صبح در خدمتتیم و بعضی شبا دلت برامون میسوزه و میخوابی!
دلدرد و آروغ نزدن مشکلات جدیدمونه که مجبوریم باهاش مبارزه کنیم تا دورانش تموم شه بمیرم برات که وقتی دلت درد میگیره کلی جیغ میزنی و مامان نمیتونه کاری کنه برات. شکمتو ماساژ میدم و تو بغلم راه میبرمت تا ارومتر شی.
یه چیز دیگه. تو خیلی سبزه هستی مامانی! دقیقا برعکس چیزی که فکر میکردم.
دوست دارم عروسکم
بیست روزگی
دو هفته و شش روزگی
نارمیلا جونم بیست روزگیت مبارک